سقوط تقاضای خودرو زیر چرخ قیمت؟
افزایش رسمی قیمت خودرو که بهای محصولات داخلی را به بالای نیممیلیارد تومان رسانده در کنار افت درآمد خانوارها، بازار را از تعادل خارج کرده است. در چنین شرایطی، با عقبنشینی سوداگران و کاهش تقاضای واقعی، بازنگری در استراتژیهای فروش خودروسازان ضرورتی انکارناپذیر به نظر میرسد.

استراتژیهای احتمالی فروش خودرو
در شرایطی که همه عوامل دست به دست هم دادهاند تا تقاضا در بازار خودرو رو به کاهش رود، رشد رسمی قیمت خودرو، با وجود همه مزایایی که برای صنعت خودروی کشور دارد، میتواند منجر به افت بیشتر تقاضا هم شود. اما زیان انباشته ۲۸۰ همتی و بدهی روزافزون خودروسازان به زنجیره تامین نیز تقریبا آن را اجتناب ناپذیر کرده بود. حال در این میان پرسش اساسی ایجاد میشود و آن اینکه آیا خودروسازان با همین استراتژیهای فعلی فروش میتوانند ادامه دهند یا نیاز به تغییرات جدی در سیاستهای شرکتی خود دارند؟به نظر میرسد که پاسخ به پرسش مطرح شده تا حد زیادی منفی است. یعنی خودروسازان امکان ادامه شیوههای فروش فعلی را ندارند. در چنین شرایطی، به نظر میرسد که ادامه سیاستهای فعلی فروش خودرو نه تنها نمیتواند پاسخگوی مقتضیات بازار باشد، بلکه ممکن است در بلندمدت به فرسایش جدی منابع مالی و تولیدی خودروسازان منجر شود. بازار خودروی کشور امروز در مرحلهای قرار دارد که دیگر نه از کشش قیمتی برخوردار است و نه از پویایی سابق در سمت تقاضا. در چنین فضایی، اصرار بر الگوهای فروش سنتی و یکسویه، از جمله فروش نقدی یا قرعهکشیهای بیحاصل تنها به نارضایتی مصرفکنندگان و تعمیق بحران منجر خواهد شد.در واقع، پرسش اساسی این نیست که آیا صنعت خودرو باید استراتژی فروش خود را تغییر دهد یا خیر، چراکه پاسخ به این پرسش تا حد زیادی مشخص است بلکه موضوع اصلی آن است که این تغییر چگونه، با چه ابزارهایی و در چه افقی باید صورت گیرد. تحلیل تحولات بازار طی یک سال گذشته نشان میدهد که بازگشت به تعادل، دیگر صرفاً از مسیر قیمتگذاری یا افزایش عرضه ممکن نیست. بلکه نیاز به بازطراحی عمیق در نحوه تعامل خودروسازان با مشتریان وجود دارد؛ آن هم در شرایطی که قدرت خرید خانوار بهشدت تضعیف شده، بازار به مرحله اشباع نسبی رسیده وکاهش اطمینان به آینده اقتصادی کشور، رفتارهای مصرفی را به سمت احتیاط حداکثری سوق داده است.در چنین بستری، یکی از اولویتهای اصلی، بازنگری در شیوههای پرداخت و مدلهای تامین مالی برای خرید خودرو است. در غیاب قدرت خرید نقدی، تقویت واقعی و هدفمند فروش اقساطی، میتواند به عنوان یکی از کلیدیترین ابزارهای تحریک تقاضا ایفای نقش کند. اما تجربه گذشته نشان داده که طرحهای اقساطی که با نرخهای بهره بالا یا شروط سختگیرانه مانند چکهای سنگین، تضامین غیرمنطقی و بازپرداخت کوتاهمدت همراه بودهاند، نهتنها راهگشا نیستند بلکه بر کاهش اعتماد مصرفکننده میافزایند. به همین دلیل، مشارکت نظاممند و شفاف با بانکها و نهادهای مالی برای ارائه تسهیلات خرید خودرو، یکی از الزامات راهبردی در شرایط کنونی است. پیش از این نیز ایرانخودرو ضمن اعلام درخواست برای رشد رسمی قیمت خودرو اعلام کرده بود که در صورت محقق شدن این موضوع، فروش اقساطی محصولات خود را کلید خواهد زد. از سوی دیگر، خودروسازان میتوانند با الگوبرداری از مدلهای موفق در دیگر کشورها، به سمت طراحی روشهای نوین فروش حرکت کنند. یکی از این روشها، عرضه خودرو در قالب اشتراک بلندمدت یا لیزینگ عملیاتی است؛ مدلی که در آن، مشتری خودرو را با پرداخت ماهانه کرایه مشخصی در اختیار میگیرد و پس از پایان دوره اجاره، امکان تمدید، تعویض یا تملک خودرو را دارد. این مدل بهویژه در کشورهایی با نرخ پایین مالکیت خودرو یا بازارهای در رکود، توانسته بهخوبی جایگزین خرید نقدی یا اقساطی شود و مصرفکننده را از بار هزینههای سنگین اولیه معاف کند. ورود خودروسازان ایرانی به این عرصه نهتنها میتواند به بازیابی بخشی از تقاضای سرکوبشده بینجامد، بلکه تجربهای تازه در مدل کسبوکار برای این صنعت خواهد بود.در کنار ابزارهای مالی، مساله بازطراحی سبد محصول نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. واقعیت این است که حذف ناگهانی خودروهای اقتصادی از بازار، بدون در نظر گرفتن جایگزینهای مناسب، عملاً بخش بزرگی از مصرفکنندگان را از بازار بیرون رانده است. رشد قابل توجه بهای خودرو طی سالهای گذشته باعث شده که بازار خودرو از یک کالای مصرفی قابل دسترس برای اقشار متوسط، به کالایی لوکس و دور از دسترس تبدیل شود. در چنین فضایی، اگر خودروسازان به سمت توسعه خودروهای اقتصادی واقعی حرکت نکنند، شکاف میان عرضه و تقاضا عمیقتر خواهد شد.تولید خودروهایی با هزینه نگهداری پایین، مصرف سوخت اقتصادی، طراحی ساده اما ایمن و قیمت تمامشده پایین نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای بقا در بازار است. بدون فروش خودروهای اقتصادی، خودروسازان نهتنها از میلیونها خریدار بالقوه محروم خواهند ماند، بلکه ناچار خواهند شد برای فروش محصولات گرانقیمتتر خود، به رقابت با خودروهای مونتاژی و وارداتی بپردازند؛ رقابتی که در آن از منظر کیفیت، طراحی، ایمنی و خدمات پس از فروش معمولاً دست پایین را دارند.
علاوه بر این، افزایش جذابیت خرید در چنین بازار کمرمقی، نیازمند طراحی بستههای فروش همراه با مشوقهایی است که ارزش ادراکی محصول را نزد خریدار افزایش دهد. ارائه خدمات پس از فروش رایگان تا یک یا دو سال، گارانتی بلندمدت، تخفیف بیمه بدنه یا سرویسهای دورهای رایگان، از جمله ابزارهایی هستند که در بازارهای جهانی بهطور گسترده استفاده میشوند. بهویژه در شرایطی که دیگر انگیزههای سرمایهگذاری از بازار خودرو رخت بسته و نگاه خریدار صرفاً مصرفی و کوتاهمدت شده، این قبیل خدمات میتوانند تردید او را به تصمیم تبدیل کنند.
میتوان گفت که آینده بازار خودرو حالا تا حد زیادی به هوشمندی در طراحی سیاستهای فروش گره خورده است. در وضعیتی که بازار از کارکرد سنتی خود خارج شده، درآمدها همراستا با تورم رشد نکردهاند و چشمانداز اقتصادی کشور مملو از نااطمینانی است، نمیتوان با روشهای گذشته، انتظار نتایج متفاوت داشت. خودروسازان ناچارند از مسیرهای جدید به سراغ تقاضای پنهان یا سرکوبشده بروند. این مسیرها تنها با تغییر نگاه از تولیدمحوری صرف به سمت «بازارمحوری واقعی» امکانپذیر است. تغییری که شاید دیر شده باشد، اما هنوز ناگزیر و ممکن است.
دسته بندی: اخبار خودرو
آدرس کوتاه خبر: